• نامه ها
  • به يكى از فرماندهان
مترجم : سید علی نقی فیض الاسلام

به يكى از فرماندهان

«869»

(19) (و من كتاب له ( عليه  السلام  )) (إلى بعض عماله) أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ دَهَاقِينَ أَهْلِ بَلَدِكَ شَكَوْا مِنْكَ غِلْظَةً وَ قَسْوَةً وَ احْتِقَاراً وَ جَفْوَةً وَ نَظَرْتُ فَلَمْ أَرَهُمْ أَهْلًا لِأَنْ يُدْنَوْا لِشِرْكِهِمْ وَ لَا أَنْ يُقْصَوْا وَ يُجْفَوْا لِعَهْدِهِمْ فَالْبَسْ لَهُمْ جِلْبَاباً مِنَ اللِّينِ تَشُوبُهُ بِطَرَفٍ مِنَ الشِّدَّةِ وَ دَاوِلْ لَهُمْ بَيْنَ الْقَسْوَةِ وَ الرَّأْفَةِ وَ امْزُجْ لَهُمْ بَيْنَ التَّقْرِيبِ وَ الْإِدْنَاءِ وَ الْإِبْعَادِ وَ الْإِقْصَاءِ إِنْ شَاءَ اللَّهُ .


ص870

از نامه هاى آن حضرت عليه السّلام است ببعض اشخاصى كه از جانب آن بزرگوار حاكم و فرمانروا بودند (در باره مماشات با رعيّتهايى كه مشرك بوده و از آنجا كم شكايت نموده بودند): 1 پس از ستايش خدا و درود بر پيغمبر اكرم، كشاورزان (داراى آب و زمين) شهرى كه تو در آن حكمفرما هستى از درشتى و سخت دلى و خوار داشتن و ستمگرى تو شكايت نموده اند (از رفتارت مرا آگاه ساخته اند) و من (در شكايت ايشان) انديشه نمودم آنان را شايسته نزديك شدن تو (اكرام و مهربانى زيادة) نديدم بجهت آنكه مشرك هستند (گفته اند: آنها آتش پرست بوده اند) و نه در خور دور شدن و ستم كردن بجهت آنكه (با مسلمانان) پيمان بسته اند (جزيه مى دهند و در پناه اسلامند) 2 پس با ايشان مهربانى آميخته با سختى را شعار خود قرار ده، و با آنها بين سخت دلى و مهربانى رفتار كن (گاهى سخت و گاهى مهربان باش) و بر ايشان درهم كن بين نزديك گردانيدن و زيادة نزديك گردانيدن و دور ساختن و بسيار دور ساختن (حدّ اعتدال را از دست مده) اگر خدا بخواهد.